شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه در مسافرتی که با برادر خود از کاشان به مشهد مقدس نمود، پس از آن به تهران آمد، در مدرسه مادر شاه در حجره یکی از طلاب منزل گرفت.
روزی شیخ به همان محصل، مختصر پولی داد تا نان خریداری کند. وقتی برگشت، شیخ دید حلوا هم گرفته و بر روی نان گذاشته.
به او گفت: پول حلوا را از کجا آوردی؟ گفت: به عنوان قرض، گرفتم.
شیخ فقط آنچه از نان، حلوایی نبود برداشت. فرمود: من یقین ندارم برای ادای این دین زنده باشم.
روزی همان طلبه که پس از چندین سال به نجف آمده بود، خدمت شیخ عرض کرد: چه عملی انجام دادید که به این مقام رسیدید و خداوند شما را موفق نمود، اینک در راس حوزه علمیه قرار گرفته اید و مرجع همه شیعیان جهان هستید؟
فرمود: چون جرات نکردم حتی نان زیر حلوا را بخورم، ولی تو با کمال جرات نان و حلوا را تناول نمودی.
(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص7)
عشق می خوای بیا سوی حسین تا شوی سرمست از بوی حسین
عشق را اول حـسـین آغاز کرد عاشقان را یک به یک آواز کرد
کـربـلا را صـحـنـه پـرواز کرد خستگان را با خودش همراز کرد
برد آنها را به آن صحرای عشق تشــنه لـب اندر لب دریای عشق
گفت ما را امتحانی مشکل است اینچنین سودا فقط کار دل است
هر کـه دل دارد بـمـاند بیـن ما بـی دل و جـرات نباشـد بـین ما
عشقبازان جـملگی با او شـدنـد متـحـد با گفتــن یا هــو شــدند
درس او را یک به یک آموختند چشم خود را بر لب او دوختند
کـربـلا دادی پـیـامی بر هــمـه جان و سـر دادن نـدارد واهمه
آنـکه با ایـزد سر و کارش بود فارغ از سیم و زر و جانش بود
هر کسی را کربلایی کرده اند آشـنا با هــر بـلایی کـرده انـد
کربلا دانـشـگه مردانـگیـسـت کربـلا سـرمـنـشـا دیـوانگیست
کـربلا دارد زنی مـانـنـد مـرد زیـنـبـی مانند صدها شـیر مرد
کربلا یک کودک ششماهه ای کرده او در کار بابا چـاره ای
می رود او روی دوش آن پدر می کند حلقوم خشکش را سپر
آمدم قربان کنم من جان خود در ره قران و هم جانان خود
سـینه ام آماده تـیـر شـمـاسـت این گـلـو آماده شـیر شماسـت
تشـنـه ام من تشنه ام آبم دهید روی دسـتـان پـدر تـابـم دهـیـد
آب را او عاقبت تفسیر کرد معنی اش را ناوک آن تیر کرد
عشق را معنای دیگرداده است کربلا را جان دیگر داده است
کربلا دارد علـمـداری رشید او کـنـار عـلـقـمه گـشته شـهید
اوسرش را بهر قران داده است دستهایش را به جانان داده است
او کـنـار آب امـا تـشـنـه بـود در نگاهش چشم آن دردانه بود
آب را تا زیر لبها و نخورد آبـرو را پـیـش اربابـش نـبـرد
گفت با خود من خورم آب و ولی ازعطش سوزد لب خشک علی
عشق را محرم چنین تفسیر کرد عاشقی را او چنین تعبیر کرد
سلامی به گرمی دست های در هم فشرده در عید نوروز،
سلامی به زیبایی بوسه های مومنان در آغاز نوروز،
سلامی همچو گل همچو ترانه های بلبل
سلامی به رنگ سبز سبزه در میان سفره های هفت سین
سلامی چون شقایق چون حقایق همچو دوستی
سلامی به روحانیت لحظه نو شدن سال
سلامی به شکرانه دیدن این عید
نثار تمام مومنین و مومنات این زمانه.
با عرض سلام و تبریک سال نو خدمت شما رفقا و دوستان عزیز امیدوارم سال خوش همراه با موفقیت و سربلندی در پیش رو داشته باشید و از همه چیز مهمتر و والاتر امیدوارم که در این سال بتونیم پیروان خوبی برای آقا و سرورمون باشیم و امیدوارم که امسال دیگه چشممون به جمال نورانی آقامون روشن بشه، انشاء الله
راستی میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) را هم خدمت آقا امام زمان، رهبر فرزانه انقلاب و شما رفقای مومن خودم مبارک و شاد باش عرض می کنم و امیدوار هستم که در این سال جدید دیگه هرگز شاهد اهانت های ناجوانمردانه صهیونیسم بین الملل به صاحت مقدس نبی اکرم نباشیم و ما هم بتونیم هرچه بیشتر در راه آن عزیز بزرگوار قدم برداشته و خود را به خلق و خو و رفتار ایشان نزدیک و نزدیکتر کنیم. انشاء الله
سال نوآوری و شکوفایی
امسال از طرف رهبر معظم انقلاب سال نوآوری و شکوفایی نام گزاری شد و من امیدوارم که تمامی شیعیان حضرت علی (ع) بتوانند با استعانت از درگاه احدیت قدمی در راه پیشبرد اهداف عالی ائمه معصومین (ع) برداشته و در این راه تمامی کوشش خود را اعمال کنند تا بتوانند با نوآوری ها و شکوفایی های در پی آن گامی کوچک یا بزرگ در این راه بردارند و امیدوارم این بنده حقیر نیز بتوانم همراه شما دوستان عزیز و به کمک شما بزرگواران در این راه حرکتی انجام دهم. و آرزو دارم که در این سال همزمان با نوآوری ها و شکوفایی استعدادها شاهد ظهور حضرت حج? بوده و در انتهای این سال در رکاب آقا امام زمان (عج) و در یک حکومت شیعی عالم گیر بتوانیم به استقبال سال نو رفته و شادمان و مسرور و سربلند باشیم انشاء الله.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی (عج)
میلاد مسعود و پربرکت حضرت محمد مصطفی (ص)
و امام جعفر صادق (ع )،
هفته وحدت
و آغاز سال نو شمسی
بر تمامی شیعیان و منتظران حضرت مهدی (عج)
مبارک باد.
یک مثل معروفی هست که میگه << شب میره و روسیاهی به ذغال می مونه >> واقعا که بکار بردن این ضرب المثل در مورد مسئله انرژی هسته ای ایران بجا است. میگی نه پس بقیه اش رو بخون: ? ?
حیفم میاد که نظرم را در باره سازمان ملل متحد ننویسم:
به نظر من سازمانی که در مقابل حملات وحشیانه اسرائیل به فلسطینیان و محاصره غزه هیچ عکس العملی نسبت به این بی شرمی ها نشون نمیده و تازه برعکس میاد از اسرائیل برای قتل و عام فلسطینیان تشکر می کنه ؛ که اسمش رو نمیشه گذاشت سازمان ملل، البته درباره متحد بودنش باید بگم که واقعا سازمانی است متشکل از ظالمان متحد نه ملل متحد.
راستی شما هم هر نظری که داشتید درباره سازمان ملل متحد بنویسید.
اصلا یک پیشنهاد خوب هم دارم و اون اینکه ما بیایم و نظرات ایرانی ها رو درباره < سازمان ملل متحد > در وبلاگهامون بنویسیم و به اون ها بفهمونیم که با این کارهاشون چقدر ماهیت سازمان ملل متحدشون را زیر سوال بردن؛
یا اصلا می تونیم از این به بعد به جای استفاده از ضرب المثل <شب رفت رو سیاهی به ذغال موند> از ضرب المثل <شب رفت و روسیاهی به روی سازمان ملل موند> استفاده کنیم اینم میشه یک کار فرهنگی مثبت.
رفقا هرکی نظری در این باره داره بده.
یا علی مدد .
خدانگهدار.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
پیروزی غرور آفرین مردم مسلمان و انقلابی ایران و اثبات حقانیت ایرانیان در عرصه هسته ای را خدمت حضرت ولی عصر (عج) و نایب برحقش و رئیس جمهور مکتبی و ارزشی ایران اسلامی و تمامی مومنین و مومنات در سرتاسر جهان تبریک عرض می کنم.
من با آقایون خارج از کشور و اون آدمهای ظالم خارجی کاری ندارم چون این جور آدمها رو کمتر کسی پیدا میشه که نشناسه بلکه روی سخن من با معدود افراد نامرد و منافق داخلیه که از هیچ کوششی برای جلوگیری از رسیدن ایران به این نقطه دریغ نکردند.
بله خوب فهمیدید؛ همان هایی که تا شورای امنیت جلسه می گذاشت و یک قطعنامه بر علیه ایران (اونم تازه به ناحق) صادر می کرد سریع در روزنامه های زنجیره ای خودشون که کم هم نیستند می نوشتند که ایران بدبخت شد، رئیس جمهور تندروی میکنه، باید با اونا صلح کرد، باید غنی سازی را متوقف کنیم، حتی بعضی مواقع می گفتند که ما اصلا انرژی هسته ای نمی خواهیم، یا مثلا می گفتند که انرژی هسته ای اصلا بدرد ما نمی خوره، ما نفت داریم انرژی هسته ای می خواهیم چکار و . . . خیلی از این حرفها و حدیث های دیگر که حتما خودتون یا خوندید و یا شنیدید.
اما مثل اینکه اونا یادشون رفته بود که زمان دولت قبلی ما چقدر عقب نشینی کردیم و بازم بر علیه ما قطعنامه صادر می کردند حالا حداقل این هست که ما دیگه عقب نشینی نکردیم و به اهدافمون داریم می رسیم و دیگه مهم نیست که چند تا کشور زورگو که خودشون را آقای جهان می دانند بیان و بر علیه ما قطعنامه صادر کنند.
آره دیگه مهم نیست چون هم مردم ایران و هم تمام مردم آزاده جهان حقانیت ایران و صلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای کشور عزیزمون براشون آشکار شده و گول تبلیغات کشورهای غربی را نخواهند خورد.
در انتها جا دارد از تلاش های رئیس جمهور عزیز و حرکات و افعال انقلابی این عزیز بزرگوار و به طور کلی دولت نهم در به نتیجه رساندن و اثبات حقانیت ایران اسلامیمان در مسئله هسته ای کمال تشکر را داشته باشم و امیدوار هستم تا با تلاش و کوشش بیشتر بتوانیم در تمامی زمینه ها حقانیت خودمان را به جهانیان نشان دهیم.
و من الله توفیق
به امید دیدار روی مهدی فاطمه (س)
امروز داشتم با خودم فکر می کردم تصمیم گرفتم اون سخنرانی معروف سید حسن نصرالله که خیلی نسبت به ایشون ارادت دارم را به صورت کتبی براتون بیارم. البته دیدن این سخنرانی به صورت تصویری اونم با هیجان خاص خود سید حسن یه چیزه دیگست. ولی خوب این جوری هم برای خودش جذابیت خاصی داره راستی یادم رفت بگم که از دید من سیاستمدارانی مانند سید حسن نصرالله و محمود احمدی نژاد که هم شیعه هستند و هم رفتارشون علوی بسیار دوستداشتنی اند و فرقی هم نمی کنه که ایرونی باشند یا لبنانی فقط مهم اینه که اونا شیعه هستند. پس بیایید برای پیروزی و سربلندی همه شیعیان جهان با هم دیگه دعا کنیم...
... و پیام ما همچنان طنینانداز خواهد بود، پیامی که آمریکاییها باید آن را بفهمند و بدانند، آمریکاییها چه میدانند که لبیک یا حسین(ع) چیست ؟ آنها با این شعار بیگانهاند و به سادگی و همچون سایر موارد از آن میگذرند. لبیک یا حسین(ع) یعنی چه؟ و چه پیامی دارد؟
لبیک یا حسین(ع) یعنی اینکه در صحنه نبرد همچنان حضور داشته باشید، هرچند که یکه و تنها، هر چند که مردم رهایت کنند و تنهایت بگذارند. هرچند که به تو تهمت و برچسب زنند. هرچند که تو را خوار شمارند.
لبیک یا حسین(ع) به معنی آن است که هم خودت و هم مال و داراییات و هم زن و فرزندانت، همه و همه در صحنه جنگ باشید.
لبیک یا حسین(ع) آن است که مادر، فرزند خود را به جبهه جنگ بفرستد و اگر به شهادت برسد و سر از تن او جدا شود و نزد مادر ببرند ، مادر سرفرزند دلبند خویش را در دامان خود نهد، خاک و خون را از چهره او بزداید و بگوید: من خشنود و راضیام که روی مرا در روز جزا نزد حضرت فاطمه زهرا(س) سفید گرداندی . این است مفهوم لبیک یا حسین(ع)
لبیک یا حسین(ع) آن است که مادر، فرزند خود را و خواهر، برادر خود را و زن، همسر خویش را لباس رزم به تن کند و به میدان جهاد اعزام کند.
لبیک یا حسین(ع) یعنی اینکه حضرت زینب(س) زمام اسب مرگ و شهادت را در دست برادر خویش حسین(ع) نهد. این است لبیک یا حسین(ع)
این شعار، شعار آغاز و پایان ماست. بگذارید که جهانیان به خوبی آن را گوش کنند تا شاید اگر ما را به صحنهای دیگر دعوت کردند این بار ما تنها، کفپوشان نخواهیم بود، بلکه کفن و سلاح را با هم خواهیم پوشید. و سخن پایان ما...
لبیک یا حسین(ع) لبیک یا حسین(ع) لبیک یا حسین(ع)
اولا باید بگم من تو اون زمانی که انقلاب شد هنوز به دنیا نیومده بودم و در ثانی چیزایی که در این مورد می نویسم همشون نظرات شخصی خودمه که در طول این چند سال زندگی به دست آوردم و از رفقا هم درخواست دارم که هر نظری در این باره دارن برام بنویسن.
همونطوری که گفتم من اون موقع نبودم ولی از سخنان بزرگان میشه درک کرد که اگر امام حسین (ع) و کربلا وجود نداشت در واقع انقلابی هم وجود نداشت راستی یک چیزه دیگه هم بگم و اون اینکه امام خمینی هم بسیار زیاد بر روی همین تاکید داشتن و در سخنرانی ها و اعلامیه های خودشون بخصوص در ایام محرم بسیار بر این مورد تاکید داشتند و نظر ایشون این بود که بالاخره این انقلاب درمحرم به پیروزی میرسه.
از طرف دیگه اون چیزی که من امروزه در حالی که سی سال از اون واقعه عظیم می گذره می بینم هم همون چیزیه که امام بر روی اون تاکید داشتند در واقع 22 بهمن امسال که توجه به شعارهای مردم می کردم می دیدم که بسیاری از این شعارها شعارهای حماسی و جالبی هستند که حرف دل این مردم اند و کسی که امام حسین (ع) را نشناسد یک چنین چیزایی را اصلا نمیتونه درک بکنه شعارهایی مثل «هیهات من ذلت» و یا «حسین حسین شعار ماست ... شهادت افتخار ماست» و حتی شعارهایی که به طور مستقیم به امام حسین (ع) اشاره ندارند ولی در واقع برگرفته از مکتب عاشورا هستند مانند: «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر منافق» و...
میگی نه اما آره همین طوره وقتی ما میگیم «مرگ بر آمریکا؛ مرگ بر اسرائیل؛ مرگ بر استکبار جهانی و ...» از امام حسین (ع) یاد گرفتیم همونطوری که اون حضرت در مقابل استکبار اون زمان یعنی یزید ایستاد و فریاد «هیهات من ذلت» سر داد ما هم بایستیم و فریاد بزنیم.
یا وقتی که ما میگیم «مرگ بر منافق» داریم نفرت خودمون از کوفیان زمان امام حسین (ع) که برای حضرت نامه نوشتن ولی با حضرت به جنگ برخواستند اعلام می کنیم و می گیم این جور آدما از دید ما پست و مایه خجالت هستند و باید از اونا دوری کرد.
وقتی میگیم «وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ... ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» داریم می گیم که دشمنا بدونن که امروز دیگه 1400 سال پیش نیست و ما هم اهل کوفه نیستیم امروز دیگه ما شیعیان علی (ع) آگاه هستیم و پشت رهبرمون خالی نمی کنیم و هممون گوش به فرمانش هستیم و دعای العجل بقیة الله را بر زبان داریم.
حتی وقتی میگیم «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» در واقع داریم به جهانیان میگیم که بیشتر از همه شما ما باید چیزای خوب این دنیا رو در اختیار داشته باشیم! چرا؟
خوب معلومه دیگه: چون ماییم که مسلمونیم و شیعه و ما هستیم که دین کامل خدا را قبول داریم و می دونیم چه جوری از این انرژی ها و همه چیزای خوب دیگه که می شه هم از اونا استفاده غلط کرد و هم استفاده درست؛ استفاده درست بکنیم. و فقط ماییم که برای جلوگیری از ساخت بمب های اتمی نیاز به هیچ کنوانسیون بین المللی نداریم چون دینمون اصلا به ما اجازه ساخت یک چنین چیزایی رو نمیده. و امام و پیشوای خوبمون امام حسین (ع) بهمون یاد داده که چه جوری آزاد مرد باشیم و مردانه در مقابل دشمن بایستیم و تا آخرین قطره خونمون از دین و آیین و کشورمون دفاع کنیم.
و همه شعارهایی که ما امروزه به زبان می آوریم اگر یه کمی فکر کنیم می فهمیم که همشون یه جوری به حادثه کربلا بر می گرده پس فقط یه کمی بیشتر فکر کنیم . . .
اما اینکه امروز ما برای زنده نگه داشتن یاد امام حسین (ع) و حسینی شدن زندگی و جامعه خودمون چه کار کردیم و میزارم در اختیار شما تا خوب فکر کنید و جواباتون برام بفرستید.
فقط این رو بگم که همین شرکت با شکوه در راهپیمایی و همین شعارهای ما و حتی انتخاب یه رییس جمهور مذهبی و غیور و حسینی که ما شاء الله دل شیر داره و مثل شیر در مقابل استکبار وایستاده همشون نشون میدن که ما هنوزم عاشق حسین هستیم و پیرو اون حالا اگر مشکلاتی هم هست که هست ولی ما تا آخر ایستاده ایم و منتظر ظهور آن منجی بشریت تا تشریف بیاورند و ما را از دست استکبار خلاص کنند و پرچم علوی و عدل را در همه گوشه دنیا به اهتزاز در بیاورند.
به امید آن روز بزرگ
دعا کنید برای حضرتش تا زودتر بیایند.
و دعا کنید تا ما هم از پیروان واقعی حضرتش باشیم.
یا علی مدد.
دیروز داشتم چند تا هفته نامه را بررسی می کردم که یکدفعه یک مطلب از زبان رهبر فرزانه انقلاب نظرم جلب کرد، راستش برام از این دید به حادثه کربلا نگاه کردن خیلی جالب بود، آخه تا آن روز این جوری به این حادثه عظیم نگاه نکرده بودم این مطلبی که در زیر به طور کامل براتون نقل می کنم در صفحه 5 هفته نامه یالثارات مورخ 24 بهمن ماه به چاپ رسیده و موضوع اون این بود «سالار شهیدان از نگاه رهبر معظم انقلاب» راستش وقتی دیدم رهبرم چه دید باز و خوبی نسبت به این واقعه داره به خودم بالیدم و تازه فهمیدم چرا ایشان در سخنرانی های خود اغلب جوانان را به گرایش به سوی عرفان، اونم عرفان از نوع ناب و اصیلش دعوت می کنه و تازه فهمیدم چقدر قشنگ می شه عاشق امام حسین بود و حماسی فکر کرد اما در عین حال عرفان را هم داشت در واقع درسی که امام حسین (ع) در حادثه کربلا و در طول زندگانی پربرکت خود به ما آموختن و این نکته را رهبر محبوبم به خوبی مورد اشاره خود قرار داده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا این مطلب را برای شماهم نقل کنم چون حیفم اومد که شما از این مطلب بی نصیب بمونید امیدوارم استفاده کامل را از این مطلب ببرید. التماس دعا ...
معنویت امام حسین (ع)
شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین (ع) دو وجه دارد؛ یک وجه، همان وجه جهاد و شهادت و طوفانی است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این طوفان با همه برکاتی که دارد، برپا خواهد بود.
یک بعد دیگر، بعد معنوی و عرفانی است که به خصوص در دعای عرفه به شکل عجیبی نمایان است. ما مثل دعای عرفه کمتر دعایی را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسل به ذیل عنایت حضرت حق متعال، بر فانی دیدن خود در مقابل ذات مقدس ربوبی در آن باشد، دعای خیلی عجیبی است.
دعای دیگری مربوط به روز عرفه در صحیفه سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه می کردم؛ اول دعای امام حسین را می خواندم، بعد دعای حضرت سجاد، مثل شرح دعای عرفه است. آن متن است؛ این شرح است. آن اصل است؛ این، فرع است.
دعای عرفه، دعای عجیبی است. شما عین همین روحیه را در خطابی که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود- بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها – در منی ایراد کردند، مشاهده می کنید. ظاهرا هم متعلق به همان سال آخر یا سال دیگری است که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت شده است.
به قضیه عاشورا و کربلا برمیگردیم. می بینیم اینجا هم با این که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه اول تا لحظه آخری که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روی خاکهای گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهی رضا بقضائک و تسلیما لامرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلا مهجته موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعده لقای الهی و همان روحیه دعای عرفه شروع می شود، تا گودال قتلگاه و «رضا بقضائک» لحظه آخر.
یعنی خود ماجرای عاشورا هم یک ماجرای عرفانی است. جنگ است کشتن و کشته شدن است، حماسه است و حماسه های عاشورا، فصل فوق العاده درخشانی است – اما وقتی شما به بافت اصلی این حادثه حماسی نگاه می کنید، می بینید که عرفان هست، معنویت هست، تضرع و روح دعای عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین (ع) هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد.
در زمان ما معمول است که کشورها نمایشگاه صنایع، صنعتی، کامپیوتر، مخابرات و غیره درست می کنند نمایشگاه هایی که در آن کشورها انواع محصولات خود را به نمایش عموم می گذارند.
صحنه کربلا را نیز می توان تشبیه کرد به یک نمایشگاه، ولی نه نمایشگاه علم و صنعت بلکه نمایشگاه معنویت و معرفت. در این نمایشگاه انسان می تواند به عظمت قدرت اخلاقی و روحی و معنوی بشر پی ببرد و بفهمد تا چه اندازه بشر باگذشت و فداکار و آزادمرد و خداپرست و حق خواه و حق پرست می شود؛ معانی صبر و رضا و تسلیم و شجاعت و مروت و کرم و بزرگواری تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد!
معمولا اهل منبر وقتی می خواهند قضیه کربلا را بزرگ کنند جنبه فاجعه بودن را تقویت می کنند و حال آنکه ما باید از خودمان بپرسیم: بزرگی حادثه کربلا از چه نظر است؟
آیا از نظر فجیع بودن است؟
قطعا این فاجعه، فاجعه کم نظیری است ولی فاجعه عظیم و شاید عظیم تر از این نیز در دنیا زیاد بوده.
عظمت مطلب از لحاظ سیدالشهدا و یاران آن حضرت است، نه از لحاظ ابن زیاد و ابن سعد و اتباع و اشیاع آها؛ عظمت سعادت است نه عظمت شقاوت.
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی کمتر به آن جنبه توجه می شود؛
و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله و اباالفضل و زینب قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
پس کمی عمیق تر بنگریم و بیندیشیم ...