سال نوی همه رفقا و دوستان عزیز مبارک
سالی توام با سلامتی، شادکامی، معنویت، و رسیدن به بالاترین قله های ترقی و همچنین دستیابی به والاترین آرزوهای دوست داشتنی برای شما عزیزان آرزومندم
راستی امیدوارم که به سخنان رهبر حکیم و فرزانه انقلاب نیز گوش بسپاریم و این سال را با اصلاح الگوی مصرفی خویش با برکت گردانیم
ان شاء الله
سال نو مبارک
مجنون در ره معشوقی چون لیلی، هر بلایی را به جان خرید تا این که گفتند:
در ره منزل لیلی که خطرهاست شرط اول آن است که مجنون باشی!
شاید مجنون نبودن خیلی از ماها به خاطر آنست که برق منزل لیلی هنوز چشمانمان را خیره نکرده یا اصلا هنوز عطر جان پرور عشق به صحرای وجودمان ندمیده است. آخر، هم شنیده ایم، هم دیده ایم، هم گفته اند و شاید هم تجربه کرده ایم که برای آن چه، که از جان دوستش می داریم چه سختی ها که آسانش نمی کنیم و چه خطرها که به جان نمی خریم؟
راستی وقتی کسی را دوست داریم چگونه و با چه ترفندهایی محبتش را جذب می کنیم؟
سبوی تشنگی مان را کجا می گذاریم بر سر کدام چشمه تا لیلی آن را بشکند و ما در دلمان ذوق کنیم و بگوییم بر سر کدام چشمه تا لیلی آن را بشکند و ما در دلمان ذوق کنیم و بگوییم اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟
خودمانیم ها، عشق و عاشقی هم عجب دردسری دارد! ای بابا مجبوری به خاطرش از همه آن چه که دوست داری به آن چه که دوست دارد تغییر نظر بدهی و چقدر این تغییر برایت شیرین است. از غرورت از داشته هایت از خواسته های دور و درازت می گذری همه تن چشم می شوی و خیره به دنبالش می گردی، اشارت هایش را معنا می کنی و تازه کلی ناز او را می کشی خوب مجبور که نیستی، عاشق نشو راحت باش بی خیال و آسوده و آن وقت به تو هیچ ارتباطی پیدا نمی کند که لیلی چه بخواهد و چگونه بخواهد؟ یک زندگی آرام بی هیاهو و بدون عشق!
اصلا عاشقی با خود قوانینی می آورد سخت ... این را مجنون می گوید که موی سفید کرده در ره لیلی ...
وقتی عاشق کسی شدی باید اول خودت را فراموش کنی، نامت را هر چه هست عوض کنی و بگذاری مجنون!
اصلا اگر عاشق شوی مردم نامت را مجنون می گذارند چه بخواهی چه نخواهی ...
حالا یک سوال با این همه حرف و تفسیر که لبخند روی لبت آورده، شده ندیده عاشق یک نفر بشوی؟
در حالی که او را ندیده ای و فقط شاید از او شنیده ای.
چرا می خندی؟ خیلی ها عاشق کسی هستند که او را ندیده اند و در آرزویش مدام زمزمه می کنند.
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
خیلی ها در انتظار معشوقی ندیده روزگار می گذرانند بی تاب می شوند و حاضرند هر سختی را به جان بخرند اما عاشق شدن راحت است اما عاشق ماندن کار هر کسی نیست!
حالا ببینم عاشق معشوق ندیده، تا حالا رفتارهایت را بر مدار معشوق تنظیم می کردی و مختصات می گرفتی یا بر اساس دل خودت
هر کسی که عاشق معشوقی از جنس خود شده باشد(البته اگر این عشق، عشق پاک و الهی باشد.) بهتر می تونه حرف من را درک کنه وقتی میخوای بری نزد معشوق بهترین لباسها و عطرها را استفاده می کنی در حضورش خیلی مواظبی که چیزی از دهنت در نره!
واقعا با ادب و با شخصیت رفتار می کنی مگر غیر از اینه؟!
من که شخصا تجربه کردم و می دونم که همینطوره!
حالا به من بگو ببینم ما که در برابر یک عشق زمینی اینچنین هستیم دربرابر عشق به مولا و ارباب خود چگونه ایم و چه طور برخورد می کنیم؟
میخوای چند تا مثال خوب برات از عاشقای واقعی بزنم تا حساب کار دستت بیاد؟
آره چرا که نه!
عاشق واقعی حضرت امام (ره) بود که مردانه در مقابل طاغوت و ظلم جهانیان ایستاد.
عاشق واقعی مقام معظم رهبری است که با پیروی از امام و مقتدای خویش حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در برابر دنیای کفر و جور ایستاده اند.
عاشق واقعی سید حسن نصرالله است این شیر مرد بیشه عشق، این بچه شیعه و نوکر ارباب بی کفن که وقتی می گوید:
« لبیک یا حسین یعنی ... »
دل من و تو عاشق حسین (ع) می لرزه.
پس به عاشقای واقعی نگاه کن و درس بگیر و درست عاشق باش.
هرثمه بن اعین جزو سربازان امیرالمومنین (ع) در سپاه صفین بود، اگر چه جزو شیعیان شهر نبود ولی به خاطر یاری امام به عنوان خلیفه مسلمین با ایشان همراه شده بود؛ او و دوستش شیبان بن مخرم وقتی سوگواری امام را در کربلا دیدند با شک و تمسخر به آن نگریسته و حتی شیبان استخوان حیوانی پیدا کرد و در آن زمین علامت گذاری کرد تا بعدها آن ادعای امام را امتحان نماید.
20 سال می گذرد و چون سپاه عمر سعد به سوی کربلا به راه می افتد، هرثمه و دوستش جزو همان چهار هزار نفر سربازان عمر سعد هستند. آنها بی خیال و بی تفاوت همراه عمر سعد راهی نینوا می گردند، ولی چون اطراق می کنند و گشتی در منطقه می زنند ناگهان وحشت بر آنها مستولی می شود؛ آنجا همان مکانی است که با امام علی (ع) آمده بودند:
هر دو تصمیم به جدایی از لشکر عمر سعد می گیرند و در فرصتی مناسب از آنها جدا می شوند ولی هرثمه نزد امام می آید و ضمن بازگویی آن حادثه تاریخی می گوید نه تاب ماندن با عمر سعد را دارد و نه تحمل کشته شدن همراه با امام را پس از امام اجازه گرفته و فرار می کند؛ ولی رفیقش که هنوز به گفته امیرالمومنین (ع) شک دارد پس از فرار در گوشه ای پنهان می شود تا ببیند آیا حادثه رخ می دهد یا نه، و آیا حادثه در محل استخوان علامت گذاری شده است یا نه؟!
سلام بر محرم
سلام برمحرم، ماه خدا
سلام بر خون پاک حسین (ع) و اصحاب جانبرکفش و سلام بر ماه پیروزی خون بر شمشیر
سلام بر تشنه لبان گذشته از جان سلام بر آلاله های خفته در خون
سلام بر کودکان آبله بر پا
و سلام و سلام و سلام
سلام بر تو ای عاشق حسین ،عاشق عباس، عاشق زینب
سلامی با عطر دل انگیز سیب، عود و گلاب
سلامی به سرخی پرچم ارباب
سلامی به بلندای قد رعنای عباس
س ل ا م ی تکه تکه چون عضوهای از هم گسیخته
سلامی به رنگ مشکی
همون رنگی که محرم روی سینه بچه شیعه ها نشسته
سلامی به نورانیت خورشید
همون خورشیدی که پیش تابش نورانی چهره ارباب کم میاره
و در آخر سلام، سلامی از ازل
از زمان آدم آن لحظه ای که بر حسین گریست
و تا ابد
تا آن لحظه ای که این جهان برپاست
سلام بر حسین (ع) و سلام بر علی بن الحسین (ع) و سلام بر اولاد حسین (ع) و سلام بر اصحاب حسین (ع)
خاطره از امام عاشق امام
در یکی از سالهای جنگ تحمیلی که مصادف شده بود با ایام محرم امیر خلبان شهید بابایی به محضر حضرت امام (ره) میرسند و از ایشان اجازه می خواهند تا علاوه بر رسیدگی به امور جنگ شبهای محرم به تکیه های عزاداری جنوب تهران بروند تا بتوانند نذری که هر ساله داشتند و آن هم شستن استکانهای چای نوکرای امام حسین (ع) بود را ادا کنند، امام (ره) می فرمایند که اشکالی ندارد ولی یک شرط دارد و آن اینکه هر شب علاوه بر استکانهایی که میشویید 2 تا استکان هم به نیت من بشویید. شهید بابایی هم از این شرط استقبال می کنند و هر شب علاوه بر شستن استکانها چندتا استکان هم به نیت امام راحل می شستند. ...
سلام رفیق محرم اومد ...
محرم امسال هم دوباره از راه رسید و قلب پر تپش و با احساس شما رفقای گرامی دوباره تندتر از قبل میزنه محرم اومد و دوباره لباس مشکی شال عزا نوحه و سینه زنی و محافل حسینی راه افتاده راستی امسال محرمی چه فرقی با پارسال کردی لباس مشکیت نو شده، پر رنگتر یا کم رنگتر، یقه دیپلمات یا معمولی، دگمه دار یا زیپی، شایدم تصمیم گرفتی که امسال پرچمی که بر سر در خونتون میزدی را نو کنی و یا یک پرچم قشنگ و با حال برای محرم انتخاب کردی، یا مثلا تصمیم گرفتی که امسال محرم بیشتر سینه و زنجیر بزنی ویا اینکه هیئتی که پارسال میرفتی را عوض کنی و یا به همون هیئت پارسالی بری!
ولی رفیق بدون که با اینکه لباس مشکی پوشیدن تو محرم ثواب داره و حتی میتونه هر سال یه نوع لباس مد بشه ویا اینکه پرچم مشکی در خونتون عوض بشه یا مثلا مهمه که تو چه جوری سینه بزنی و به کدام هیئت بری ...
ولی یه چیز دیگه هست که از همه اینها مهمتره و اونم اینه که بیایید با خودمون فکر کنیم که چقدر ارباب از دست ما و افعال و رفتار و کردار ما راضی هستند، بیایید با خودمون خلوت کنیم و ببینیم که آیا امام حسین (ع) فقط به خاطر این رفتند کربلا و خود و خانواده عزیزشون را فدای راه اسلام کردند که من و تو بیاییم و فقط محرمها مشکی بپوشیم و سینه بزنیم و گریه کنیم و ... همین.
نه داداش نه آبجی، امام حسین (ع) که برای من و تو از همه دنیا عزیزتره یک چیزهای دیگری از من و تو بچه شیعه میخواهد.
حتما خودت بهتر از هر کس دیگه ای میدونی که امام (ع) از ما چه انتظاری داره!؟
آخه ما هر کدوممون یک جای کارمون میلنگه و توی یک مرحله از زندگیمون به قول معروف ریپ میزنیم، یکی خوب درسشو نمیخونه، یکی دیگه همش چشماش دنبال ناموس مردمه اونم چه چشمهایی، چشمهایی که برای عزیز فاطمه گریه کرده، یکی دیگه تو پول درآوردن حلال مشکل داره، اون یکی احترام پدر و مادرش رو نداره و و و ... و خیلی مشکلات دیگه ای که میتونه وجود داشته باشه.
پس بیایید با هم دیگه یک قول و قراری بزاریم و بیایید توی مراسماتی که شبهای محرم برگزار میشه همدیگر را دعا کنیم و برای سلامتی و موفقیت و عاقبت به خیری و دوری از هر گناهی برای خودمون و برای همه بچه شیعه ها دعا کنیم.
بیایید توی این شبها تصمیم بگیریم که دیگه تا اونجایی که می تونیم دل حضرت را خون نکنیم.
بیایید دستامون را بدهیم به دست همدیگر و برای ظهور حضرت مهدی (عج) علاوه بر دعا حرکت و کوشش هم بکنیم تا هرچه زودتر حضرت تشریف بیاورند و ما را از این برزخ دنیای وانفسا نجات بدهند.
ان شاء الله
راستی رفقا یادم رفت توی این شبها برای مردم بی پناه غزه خیلی خیلی دعا کنید که خدا شر این اسرائیلی های از خدا بی خبر را از سر مسلمانها کوتاه کند.
جامه سیاه بپوشیم یا نه؟
رایج ترین شیوه عزاداری سیدالشهدا (ع) نزد دوستداران آن حضرت، جامه سیاه پوشیدن است. البته مساله ای که در این مورد وجود دارد، روایاتی از امامان شیعه در نهی پوشیدن لباس سیاه است. این روایات، از دو منظر قابل تبیین است: نخست آنکه آنها در زمانی صادر شد که رنگ سیاه، علامت عباسیان و نماد آنان گشته بود و امامان معصوم به دلیل ممتاز ساختن شیعیان، انان را از پوشیدن لباس سیاه نهی فرمودند. دیگر آن که این نهی و کراهت، به زمان های غیر عزا – که از دیرباز همگان در هنگام مصیبت لباس سیاه می پوشیده اند – اختصاص دارد. ضمن آن که رنگ سیاه، در میان اکثر جوامع و اقوام و ملل نماد عزا و اندوه بوده است. در تاریخ اسلام نیز در سوگ حمزه، پیامبر (ص)، علی (ع)، امام حسین (ع)، امام حسین (ع)، زید و یحیی بن زید و امام کاظم (ع)، مومنان، مسلمانان و شیعیان، جامه سیاه بر تن کرده اند؛ از این رو، جامه سیاه همواره جامه عزا و مصیبت به شمار می آمده است. عباسیان نیز به عنوان حرکتی تبلیغاتی در مصیبت اهل بیت (ع) جامه سیاه می پوشیدند و پس از دست یابی به خلافت، آن را به نشان خلافت خود مبدل ساختند. روایات صادر شده از امامان، سیه پوشی در عزا و مصیبت، به ویژه عزای سیدالشهدا را در بر نمی گیرد.
منبع: نیادها و آسیبهای عزداری امام حسین(ع)- صفحه69
چرا روزه گرفتن روز عاشورا حرام است؟
امویان پس از واقعه عاشورا کوشیدند که با عید اعلام نمودن و جشن گرفتن روز عاشورا به تحریف این روز بپردازند. برای این منظور، گفتند که عاشورا، روزی است که کشتی نوح بر زمین نشسته یا روزی است که فرعونیان در رود، غرق شدند. در حالی که اصولا عید گرفتن این روز و روزه گرفتن آن، به یهود باز می گردد که این روز را «عید عاسور» نام گذاشته بودند. به همین سبب است که در زیارت عاشورا می خوانیم: اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنوامیه و ابن آکل? الاکباد. البته در برابر این موضوع امامان شیعه نیز موضع گیری کرده، و روزه گرفتن این روزها را ممنوع ساخته و آن را روز حزن و اندوه نام نهادند.
منبع: بنیادها و آسیبهای عزداری امام حسین(ع)- صفحه96